۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

سال جدایی مسعود از اشرف



سال گذشته را به یقین می توان سال آغاز فروپاشی پادگان اشرف و به تبع آن استراتژی جنگ مسلحانه مسعود رجوی دانست.


با وجود همه تشبثات و تلاش های عبث گروه مجاهدین جامعه جهانی مخالفت خود را با این گروه چپ گرا و آنارشیست نشان داد و مجاهدین چاره ای جز پذیرش اراده جهانی نیافتند.
گروه مجاهدین خلق علیرغم اینکه مایل است به عنوان اپوزیسیون رژیم تهران مطرح شود خود در نقض حقوق بر گوی سبقت را از حکومت جمهوری اسلامی ربوده است و همین مطلب به درستی مورد دید تحلیلگران و سیاستمداران قرار گرفته است. مثلا گزارشی که اخیرا توسط مقامات امور پناهندگی سازمان ملل تهیه شده است نشان می دهد اعضای مجاهدین خلق از حقوق انسانی خود مطلع نیستند.
رجوی ها برای برقراری و تداوم نظام ایدئولوژیک خود نیازمند یک ظرف (مکان) محدود کننده، برای اعضایشان هستند. مکانی همانند اشرف که اعضا نتوانند با دنیای بیرون ارتباط داشته باشند. تنها از این طریق است که انسانها بلحاظ روانشناختی دستکاری می شوند و حاضرند فرامینی چون خودسوزی و خودکشی را بپذیرند.
مجاهدین سابقه شکنجه و آزار اعضای خود را نیز دارند که عفو بین الملل برخی از مستندات آن را انتشار داده است. ضمن اینکه ایدئولوژی فرد گرا و التقاطی مجاهدین، دافعه بسیاری در میان ایرانیان منتقد و مخالف جمهوری اسلامی دارد.
این گروه و فعالیت های آن در ایالات متحده اخیرا بار دیگر نیز مورد نقد و بررسی خبرنگاران آمریکایی قرار گرفته. علاوه بر بررسی احضار چند تن از وابستگان آمریکایی آن به وزارت خزانه داری، اخباری مبتنی بر ارائه آموزش های خاص به اعضای مجاهدین در داخل خاک آمریکا وجود دارد. 
حکومت رجوی بر پادگان اشرف در شرایطی پایان می یابد که هنوز راه درازی تا اسکان دائمی اعضای سرگردان این گروه باقی است. پیشتر گذارشات غیر رسمی ( و مقرون به حقیقت) نشان از آن دارد که کشور های پناهنده پذیر اروپایی مایل به پذیرش این افراد نیستند و روی خوشی به درخواست های سازمان ملل متحد نشان نداده اند. با این حساب گزینه های مورد وثوق کمیساریای عالی پناهندگان به بازگشت به ایران یا رفتن به آمریکای جنوبی، چند کشور آفریقایی و اروپای شرقی محدود می شود. 

هیچ نظری موجود نیست: