این مطلب نگاهی مستند به اقدامات تشکیلاتی رجوی است که بنظر می رسد باعث به تعویق افتادن و یا اخلال در پروسه ی انتقال افراد گرفتار در کمپ لیبرتی به کشور های دیگر می شود.
نخست باید بدانیم که پس از انتقال افراد و اعضای مجاهدین به کمپ لیبرتی، پروسه ی مصاحبه با UN هم آغاز شده است. شیوه ی کار سازمان ملل به این صورت است که افراد را بصورت تک به تک و جداگانه صدا کرده و مورد مصاحبه قرار می دهد. در این مصاحبه ها علاوه بر چک و کنترل مشخصات فردی ( سجلی) هر فرد باید دلایل و مستندات خود در مورد اینکه پناهنده هست را در اختیار سازمان ملل قرار دهد.
متاسفانه اعضای مجاهدین که سالها بصورت ایزوله در پادگان بدنام اشرف نگهداری شده و دسترسی به هیچ نوع کانال اطلاع رسانی مستقل نداشته اند، از حق و حقوق خود و همچنین از قوانین موجود بی اطلاع هستند. همین مسئله باعث شده که اینها توسط سران مجاهدین به بدترین وجه هدف سوء استفاده قرار گیرند.
دومین پیش فرض و مطلبی که باید بدانیم این است که رجوی اصولا تمایلی به خروج از عراق ندارد. اگر نگاهی به تبلیغات و پروپاگاندای این روز های سایت مجاهدین ( پیش از حمله به کمپ لیبرتی و پس از آن) بیندازید در میابید که بر دو هدف متمرکز شده اند:
1- بازگشت به اشرف
2- تبلیغ بر علیه دولت عراق ( نوری مالکی)
این دو موضوع را اگر در کنار تبلیغات و فعالیت های قبلی مجاهدین، پیش از تخلیه ی اشرف بگذاید می توان بخوبی نتیجه گرفت که رجوی ها هیچگاه تمایلی به خروج از اشرف و از دست دادن این دژِ شستشوی مغزی ( قلعه ی حسن صباح) نداشته اند.گزارش ها و صحبت های افرادی که موفق به فرار از کمپ لیبرتی شده اند نیز بخوبی این مطلب را تایید می کند که به برخی لایه های تشکیلاتی ( افرادی که در سطوح بالاتر هستند) گفته شده که دولت عراق سرنگون می شود و ما به اشرف بازخواهیم گشت.
از سوی دیگر مطمئنا افرادی که سالها را در یک محیط بسته و زندان گونه سپری کرده اند، در صورت رسیدن به یک جامعه ی باز و آزاد نافرمانی خواهند کرد و به مرور از رجوی ها دور خواهند شد. رجوی این امرِ اجتناب ناپذیر را می داند و طبیعی است که به مقابله با آن برخیزد.
حال با دانستن مواردی که در بالا ذکر شد باید ببینیم که رجوی ها چگونه در پروسه ی انتقال سنگ اندازی می کنند.
1- اعضای مجاهدین بصورت جمعی و فردی در مورد مصاحبه با UN، توجیه شده اند. برای این کار ساعت ها جلسه برقرار شده و به افراد گفته شده چه حرفهایی را بزنند و با ماموران سازمان ملل چه برخورد هایی را داشته باشند. از جمله ی این توجیهات این است که افراد موظفند ضمن مصاحبه:
a. از سازمان مجاهدین و رجوی ها تعریف و تمجید کنند و آنان را تایید نمایند.
b.خواهان بازگردانده شدن به کمپ اشرف شوند.
c. اعلام کنند که در هر شرایطی دست از همکاری با مجاهدین نخواهند کشید.
d. سئوالات خاصی را پاسخ ندهند.
در کنار این مسائل افراد توجیه شده اند که از گرفتن نامه و برشور های سازمان ملل و یا حتا خانوادگی خود که توسط صلیب سرخ به کمپ لیبرتی آورده می شود خودداری نمایند!
2- برخی از افراد مجاهدین پیش از انتقال به عراق و پادگان بدنام اشرف، در کشور های اروپایی و آمریکایی ساکن بوده اند. این افراد در بدو ورود به عراق مدارک شناسایی و پاسپورت خود را تحویل رجوی ها داده اند. گفته می شود این مدارک پس از انتقال مجدد به اور سور واز فرانسه، مقر اصلی این گروه در اروپا، مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. یعنی مدارک دستکاری شده و عکس روی پاسپورت ها تغییر یافته تا برای ترددات سرکردگان مجاهدین مورد استفاده قرار گیرد.
به همین لحاظ بسیاری از این پناهندگان و مقیم های پیشین در کشورهای خارجی، اینک دسترسی به مدارک هویتی خود ندارند. بسیاری از آنان از سوی مجاهدین وادار شده اند تا در مصاحبه خود را با اسم و رسم جعلی معرفی کنند تا سوء استفاده ی سران مجاهدین از پاسپورت های آنان مخفی بماند. همین مسئله خود باعث می شود این گروه نتوانند از شرایط و افامت قبلی خود استفاده کنند.
3- یکی دیگر از مسائلی که اعضای مجاهدین بر مبنای آن توجیه شده اند، در خواست پناهندگی جمعی و نه فردی است. به اعضای مجاهدین گفته شده است که حین مصاحبه اعلام کنند که قصد دارند بصورت جمعی و نه بصورت فردی تقاضای پناهندگی نمایند. بر این اساس آنها موظفند بگویند که با پروسه ی انتقال به کشور سوم موافقند اما این موافقت مشروط به انتقال همه ی اعضا بصورت یکجا است! امری که مطمئنا هیچ کشوری با آن موافقت نخواهد کرد.
4- تبلیغات مستمر و شبانه روزی مجاهدین علیه جداشدگان از این گروه، در واقع هدف دیگری را نیز دنبال می کند. آنها از این طریق کشور های پناهنده پذیر را می ترسانند که در پذیرش اعضای مجاهدین با شک و تردید رفتار کنند.
5- اعمال نفوذ مالی بر برخی کارکنان کمیساریا برای سنگ اندازی موضوع دیگری است که باید به آن پرداخت. مدتی پیش مجاهدین یکی از کارمندان اخراجی کمیساریا بنام طاهر بومدرا (نام این فرد و گفته هایش را می توانید در سایت های مجاهدین ببینید) را خریده و به صحنه آوردند تا تکرار کننده ی مزخرفات و دروغ های مد نظر رجوی باشد. بنظر نمی رسد طاهر بومدرا تنها بازیگر این حلقه باشد و این احتمال قویا مطرح است که برخی دیگر از اخلال ها در پروسه انتقال به این دلیل باشد.
6- مجاهدین منابع مالی کافی برای حمایت از طرح انتقال را دارا هستند اما به هیچ عنوان از آن استفاده نمی کنند.
نگاهی به هزینه های برگزاری مراسم مجاهدین در اروپا بخوبی نشان می دهد که مجاهدین می توانند هزینه های اجاره سالن، اجاره ی سخنران، انتقال پناهندگان و اجاره ی سیاهی لشگر به انضمام هزینه های هتل و ایاب و ذهاب مفتخور ها و دانشجویان اروپای شرقی ( حتا اگر هزینه های عمل های جراحی زیبایی مریم رجوی را در نظر نگیریم) را بابت کمک به انتقال و یا اسکان قانونی اعضای گروه که در عراق درمانده اند هزینه نمایند.
7- برای کمک به پروسه ی انتقال مجاهدین از عراق به کشور سوم، مجاهدین منابع انسانی کافی را نیز در اختیار دارند. مثلا بارها در سایت های وابسته به رجوی ها دیده ایم که حمایت های نمایندگان پارلمان، احزاب، برخی سازمان های غیر دولتی و حتا شهردار های اروپایی را تبلیغ می کنند. براستی مجاهدین نمی توانند با کمک این آدم ها دولتها را قانع کنند تعدادی از گرفتارشدگان را بپذیرد؟
نتیجه گیری:
- رجوی ها مخالف انتقال اعضایشان به کشور های ثالث هستند.
- آنها از امکانات گسترده ی موجود برای انتقال استفاده نمی کنند.
- اعضای مجاهدین ( بدنه) نسبت به قوانین و حقوق فردی خویش بی اطلاع نگاه داشته شده اند.
نخست باید بدانیم که پس از انتقال افراد و اعضای مجاهدین به کمپ لیبرتی، پروسه ی مصاحبه با UN هم آغاز شده است. شیوه ی کار سازمان ملل به این صورت است که افراد را بصورت تک به تک و جداگانه صدا کرده و مورد مصاحبه قرار می دهد. در این مصاحبه ها علاوه بر چک و کنترل مشخصات فردی ( سجلی) هر فرد باید دلایل و مستندات خود در مورد اینکه پناهنده هست را در اختیار سازمان ملل قرار دهد.
متاسفانه اعضای مجاهدین که سالها بصورت ایزوله در پادگان بدنام اشرف نگهداری شده و دسترسی به هیچ نوع کانال اطلاع رسانی مستقل نداشته اند، از حق و حقوق خود و همچنین از قوانین موجود بی اطلاع هستند. همین مسئله باعث شده که اینها توسط سران مجاهدین به بدترین وجه هدف سوء استفاده قرار گیرند.
دومین پیش فرض و مطلبی که باید بدانیم این است که رجوی اصولا تمایلی به خروج از عراق ندارد. اگر نگاهی به تبلیغات و پروپاگاندای این روز های سایت مجاهدین ( پیش از حمله به کمپ لیبرتی و پس از آن) بیندازید در میابید که بر دو هدف متمرکز شده اند:
1- بازگشت به اشرف
2- تبلیغ بر علیه دولت عراق ( نوری مالکی)
این دو موضوع را اگر در کنار تبلیغات و فعالیت های قبلی مجاهدین، پیش از تخلیه ی اشرف بگذاید می توان بخوبی نتیجه گرفت که رجوی ها هیچگاه تمایلی به خروج از اشرف و از دست دادن این دژِ شستشوی مغزی ( قلعه ی حسن صباح) نداشته اند.گزارش ها و صحبت های افرادی که موفق به فرار از کمپ لیبرتی شده اند نیز بخوبی این مطلب را تایید می کند که به برخی لایه های تشکیلاتی ( افرادی که در سطوح بالاتر هستند) گفته شده که دولت عراق سرنگون می شود و ما به اشرف بازخواهیم گشت.
از سوی دیگر مطمئنا افرادی که سالها را در یک محیط بسته و زندان گونه سپری کرده اند، در صورت رسیدن به یک جامعه ی باز و آزاد نافرمانی خواهند کرد و به مرور از رجوی ها دور خواهند شد. رجوی این امرِ اجتناب ناپذیر را می داند و طبیعی است که به مقابله با آن برخیزد.
حال با دانستن مواردی که در بالا ذکر شد باید ببینیم که رجوی ها چگونه در پروسه ی انتقال سنگ اندازی می کنند.
1- اعضای مجاهدین بصورت جمعی و فردی در مورد مصاحبه با UN، توجیه شده اند. برای این کار ساعت ها جلسه برقرار شده و به افراد گفته شده چه حرفهایی را بزنند و با ماموران سازمان ملل چه برخورد هایی را داشته باشند. از جمله ی این توجیهات این است که افراد موظفند ضمن مصاحبه:
a. از سازمان مجاهدین و رجوی ها تعریف و تمجید کنند و آنان را تایید نمایند.
b.خواهان بازگردانده شدن به کمپ اشرف شوند.
c. اعلام کنند که در هر شرایطی دست از همکاری با مجاهدین نخواهند کشید.
d. سئوالات خاصی را پاسخ ندهند.
در کنار این مسائل افراد توجیه شده اند که از گرفتن نامه و برشور های سازمان ملل و یا حتا خانوادگی خود که توسط صلیب سرخ به کمپ لیبرتی آورده می شود خودداری نمایند!
2- برخی از افراد مجاهدین پیش از انتقال به عراق و پادگان بدنام اشرف، در کشور های اروپایی و آمریکایی ساکن بوده اند. این افراد در بدو ورود به عراق مدارک شناسایی و پاسپورت خود را تحویل رجوی ها داده اند. گفته می شود این مدارک پس از انتقال مجدد به اور سور واز فرانسه، مقر اصلی این گروه در اروپا، مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. یعنی مدارک دستکاری شده و عکس روی پاسپورت ها تغییر یافته تا برای ترددات سرکردگان مجاهدین مورد استفاده قرار گیرد.
به همین لحاظ بسیاری از این پناهندگان و مقیم های پیشین در کشورهای خارجی، اینک دسترسی به مدارک هویتی خود ندارند. بسیاری از آنان از سوی مجاهدین وادار شده اند تا در مصاحبه خود را با اسم و رسم جعلی معرفی کنند تا سوء استفاده ی سران مجاهدین از پاسپورت های آنان مخفی بماند. همین مسئله خود باعث می شود این گروه نتوانند از شرایط و افامت قبلی خود استفاده کنند.
3- یکی دیگر از مسائلی که اعضای مجاهدین بر مبنای آن توجیه شده اند، در خواست پناهندگی جمعی و نه فردی است. به اعضای مجاهدین گفته شده است که حین مصاحبه اعلام کنند که قصد دارند بصورت جمعی و نه بصورت فردی تقاضای پناهندگی نمایند. بر این اساس آنها موظفند بگویند که با پروسه ی انتقال به کشور سوم موافقند اما این موافقت مشروط به انتقال همه ی اعضا بصورت یکجا است! امری که مطمئنا هیچ کشوری با آن موافقت نخواهد کرد.
4- تبلیغات مستمر و شبانه روزی مجاهدین علیه جداشدگان از این گروه، در واقع هدف دیگری را نیز دنبال می کند. آنها از این طریق کشور های پناهنده پذیر را می ترسانند که در پذیرش اعضای مجاهدین با شک و تردید رفتار کنند.
5- اعمال نفوذ مالی بر برخی کارکنان کمیساریا برای سنگ اندازی موضوع دیگری است که باید به آن پرداخت. مدتی پیش مجاهدین یکی از کارمندان اخراجی کمیساریا بنام طاهر بومدرا (نام این فرد و گفته هایش را می توانید در سایت های مجاهدین ببینید) را خریده و به صحنه آوردند تا تکرار کننده ی مزخرفات و دروغ های مد نظر رجوی باشد. بنظر نمی رسد طاهر بومدرا تنها بازیگر این حلقه باشد و این احتمال قویا مطرح است که برخی دیگر از اخلال ها در پروسه انتقال به این دلیل باشد.
6- مجاهدین منابع مالی کافی برای حمایت از طرح انتقال را دارا هستند اما به هیچ عنوان از آن استفاده نمی کنند.
نگاهی به هزینه های برگزاری مراسم مجاهدین در اروپا بخوبی نشان می دهد که مجاهدین می توانند هزینه های اجاره سالن، اجاره ی سخنران، انتقال پناهندگان و اجاره ی سیاهی لشگر به انضمام هزینه های هتل و ایاب و ذهاب مفتخور ها و دانشجویان اروپای شرقی ( حتا اگر هزینه های عمل های جراحی زیبایی مریم رجوی را در نظر نگیریم) را بابت کمک به انتقال و یا اسکان قانونی اعضای گروه که در عراق درمانده اند هزینه نمایند.
7- برای کمک به پروسه ی انتقال مجاهدین از عراق به کشور سوم، مجاهدین منابع انسانی کافی را نیز در اختیار دارند. مثلا بارها در سایت های وابسته به رجوی ها دیده ایم که حمایت های نمایندگان پارلمان، احزاب، برخی سازمان های غیر دولتی و حتا شهردار های اروپایی را تبلیغ می کنند. براستی مجاهدین نمی توانند با کمک این آدم ها دولتها را قانع کنند تعدادی از گرفتارشدگان را بپذیرد؟
نتیجه گیری:
- رجوی ها مخالف انتقال اعضایشان به کشور های ثالث هستند.
- آنها از امکانات گسترده ی موجود برای انتقال استفاده نمی کنند.
- اعضای مجاهدین ( بدنه) نسبت به قوانین و حقوق فردی خویش بی اطلاع نگاه داشته شده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر