سراشیب سقوط، یک زندانی اسبق در دام رجوی
صرف زندانی بودن یا حتا زندانی سیاسی بودن در رژیم جمهوری اسلامی یا در هر حکومت دیگری، اعتبار، شخصیت و انسانیت به کسی نمی بخشد. همه ی اینها اکتسابی و است و در نتیجه ی عملکرد شخص انسان حاصل می شود.
بی مقدمه باید گفت که منظور از این سطور پرداختن به سقوط تاسف برانگیز یک زندانی سیاسی اسبق در دامی است که اصلا عاقبت خوشی برایش نخواهد داشت. بهروز جاوید تهرانی نام این زندانی اسبق است که متاسفانه همه ی شواهد و اطلاعات گواهی می کند که وی بصورت آلت دست و عروسک خیمه شب بازی مجاهدین رجوی در آمده است.
این نوشتار صریحا به دنبال شاهد یابی و مثال آوردن نیست چرا که هر کس با ادبیات این روزها و تلاش های حال حاضرجاوید تهرانی آشنا باشد می داند و می فهمد که وی خویش را بصورت دربست به عمله و بسیجی های مسعود رجوی اجاره داده و بصورت یک مجاهد لباس شخصی در آمده است.
تنها برای رفع ابهام از خوانندگان محترم بجا است به نکات عامی اشاره کرد که نشانگر صحت سقوط جاوید تهرانی به دامان رجوی ها است.
صفحه ی فیسبوک وی تبدیل شده به پاتوق عقده گشایی مجاهدین رجوی و حمله به منتقدین و مخالفین دستگاه ولایت مسعود رجوی و لینک هایی در حمایت از خواست سران این گروه مبنی بر در حصر و اسارت باقی ماندن اعضای مجاهدین ( که فقط امیدواریم جاوید تهرانی ندانسته بازی خورده باشد چرا که در غیر این صورت او هم زندان بان و دوستاق بان زندانی است که رجوی برای اعضای اسیر و گروگانهای انسانی در کمپ لیبرتی ساخته است. )
علاوه بر این جاوید تهرانی فعالیت مجازی و مخفی خود را تحت نام های متفاوت و جعلی به حمایت از رجوی ها اختصاص داده است.
حکایت جاوید تهرانی حکایت غم انگیزی است که نتایج تلخی را در آینده برای خود وی در پی خواهد داشت. این سرنوشت محتوم همه ی کسانی بوده است که دست بر سینه پیش رجوی ایستادند و داشته و نداشته ی خود را تقدیم به این شیاد کردند.
امیدواریم جوانی و بی تجربگی عامل اصلی این قضیه باشد. چرا که همه می دانیم آنچه نزد مجاهدین به وفور یافت می شود، دلار های خونی صدام است که مشتریان پر و پا قرصی از قبیل سناتور کندی، جولیانی، لی همیلتون، کوادراس، صالح مطلک و... را بدور مریم رجوی جمع نموده است.
کیست که نداند مجاهدین در نقض حقوق بشر چیزی کم نگذاشته اند. براستی باید فکر کنیم جاوید تهرانی چیزی از وجود زندان، شکنجه و قتل در پادگان اشرف نمی داند؟ آنهم در شرایطی که علاوه بر وجود انبوه شاهدان بر نقض حقوق اعضای دگر اندیش در پادگان اشرف، دیدبان حقوق بشر هم در گزارش مفصلی به این موضوع پرداخته است.
جبهه ی مجاهدین رجوی یک جبهه ی بسته و عقیم است. برخلاف سایر بخش های اپوزیسیون، نازا است و بجز دور بسته و باطل هواداران سنتی و پا به سن گذاشته، عضو جدید و معتبر ندارد مگر آنجا که پای پول یا سایر منافع فردی در میان باشد. این گروه آنچنان بدنام است که تنه مالیدن به تنه ی آن بخوبی باعث بی اعتباری در نزد افکار عمومی می شود. اینجاست که می توان دید چرا جاوید تهرانی تا کنون سعی نموده سیاست نفی و چشمپوشی را بکار ببرد و ارتباط خود و خط گیری از مجاهدین رجوی را انکار نماید.
بهروز جاوید تهرانی جوان و بی تجربه است. نمی داند که بی اعتباری و مخالفت با گروه فرقه ای مجاهدین تنها نقطه نظر ایرانیان نیست و در عرصه ی سیاست بین المللی هم مجاهدین رجوی ( و اتباع، کارچاق کن ها و مواجب بگیران آن) بخوبی شناخته شده و به همان میزان بدنام هستند. از دیگر سو این نظریه بخوبی آزموده شده است که رجوی تنها به دنبال تمامیت قدرت و رسیدن به مقام عظما است و چیزی کمتر از آن را بر نمی تابد. در این مسیر او حاضر است بر پشت هر کس و ناکسی پا بگذارد و از هر آدمی نردبان قدرت بسازد.
امیدواریم که بهروز جاوید تهرانی با به به و چه چه های مشتی مجاهد واخورده که هیچ ارتباط معنا دار و واقعی با جامعه ی ایران ندارند بیش از این بازی نخورد.
۱ نظر:
کس شعر نگو مومن . بهروز جاوید سلطنت طلبه و در دام اونها افتاده.
ارسال یک نظر